ترس از شرمندگی و شمشیربازی
ترس از شرمندگی
ترجمه: عباسعلی فاریابی
1403 /11 /27
در یکی از مسابقات، یکی از بازیکنان ما به من گفت: "اگر امروز موفق نشوم و ببازم، شرمنده خواهم شد. و اگر به فردی ضعیفتر از خودم ببازم، بیشتر شرمنده می شوم ."
این حرف مرا به شدت شگفت زده کرد. نه به این دلیل که این صحبت غافلگیر کننده بود - اصالا.ً اما به این دلیل که این مورد یک مشکل اساسی را در مورد رابطه ما با شمشیربازی، رقابت و با خودمان به تصویر کشید. چیز ی که به ندرت در مورد آن به طور آشکار صحبت می کنیم. این بازیکن به مسابقات قهرمانی کشور راه یافته بود، اما با این شرایط هیچ امیدی برا ی او در این مسابقات تصور نمی رفت. و دراین مسابقات جز شکست چیزی عایدش نمی شد.
بیایید صادق باشیم – همة ما در چنین وضعیتی قرار گرفته ایم. وقتی در طول یک مسابقه روی پیست قرار گرفته ایم و میدانیم که باید حرکت جدید خود را امتحان کنیم. از نظر فنی کاملا قدرتمند هستیم. زمان بندی همه چیز منطقی است. فرصت عالی است. و با این حال...
کمی تردید داریم. در نتیجه خودمان را وادار می بینیم که به حرکت های قدیمی خود باز گردیم، حرکاتی که قبال هزاران بار انجام داده ایم.
چرا؟ چون این حرکت ها ایمن هستند. چون آنها قبلاً نتیجه داده اند. و شکست در اجرای آنها به نوعی کمتر است تا شکست در حرکات جدید.
من هنوز از او خیلی ناراحت هستم. ما در یک رقابت منطقه ای هستیم که نتایج آن بر انتخاب او هیچ تأثیری نداشت. و این بهترین زمان برای ریسک کردن، گسترش کارنامه فنی و رشد خودش بود. اما هنوز صدایی در سرش زمزمه می کرد که: "اما اگر بهم بریزم چه می شود؟
اگر مربی مرا ببیند چه؟ اگه خانواده ها مرا ببینند چه؟"
من می خواهم در مورد این ترس کمی بیشتر صحبت کنم. نه آن اضطراب کلی رقابتی که همة ما خیلی خوب می شناسیم، بلکه آن ترس خاص و آزاردهنده از شرمندگی است که با امتحان کردن چیزی جدید به وجود می آید. این حالت با جوشش عصبی قبل از شروع یک مسابقة بزرگ یا فشار یک بازی حذفی حیاتی متفاوت است. این یک تر س نهادی و درون شخصی است. آن به بازخورد شخصیتی ما مربوط می شود - هم در چشم دیگران و هم شاید مهم تر از آن، در دید خودمان.
وقتی می گوییم از باختن به "کسی ضعیف تر" می ترسیم، آنچه واقعاً می گوییم این است که می ترسیم تصویری را که قبالًا از خود برای خودمان با دقت ساخته ایم در هم بشکنیم. تصویری از شایستگی، مهارت و "بهتر از دیگران بودن". ما این هویت را حول توانایی های شمشیربازی خود ساخته ایم، و امتحان کردن یک چیز جدید معادل به خطر انداختن آن هویت تعبیر می شود.
اما آن چیزی است که در طول سال های زندگی ام آموخته ام این است که: چنین هویتی از آنچه ما فکر می کنیم شکننده تر و انعطاف پذیرتر است. شکننده تر است، زیرا بر اساس استاندارد ی غیرممکن ساخته شده است – اینکه هرگز نبازم، هرگز کم نیاورم، هرگز کودن به نظر نرسم هرگز در مقابل یک شخص "اشتباه" شکست نخورم. انعطاف پذیرتر است، زیرا، هر بار که جرات بکنیم ریسک کنیم، به احتمال زیاد قوی تر می شویم، و در جهت رشد رو به جلو گام برمی داریم. زیرا در واقع هیچ کس در مورد این هویت شما عمیقاً توجه نمی کند، و هیچکس واقعاً به آن اهمیت نمی دهد جز خودتان.
به شمشیربازانی که بیشتر تحسین میکنید فکر کنید. کسانی که حرکاتشان بی دردسر می باشد و انتخاب های تاکتیکی شان بی نقص به نظر می رسد. آیا واقعاً باور دارید که آنها بدون شکست به آنجا رسیده اند؟ بدون اینکه لحظاتی داشته باشند که کمتر راضی شده باشند؟
آیا آنها بدون باخت بوده و زمانی که حرکت جدیدی را در مسابقات امتحان می کردند به خودشان "باید" برنده شوم می گفتند؟ به تمام این قهرمانان المپیک و جهان فکر کنید که در دور اول مسابقات حذفی المپیک خود باختند – آن هم به شمشیربازی که به سختی جزو بازیکنان دسته دو قرار دارند.
تک تک حرکات کارنامة شمشیربازی ما - حتی آنهایی که اکنون بیشتر به آنها اطمینان داریم - به عنوان یک حرکت نامطمئن شروع شدند. حرکاتی که به دفعات به اشتباه اجرا شدند. حرکاتی که قبل از اینکه قابل اعتماد بشوند، بارها و بارها شکست خوردند. تنها تفاوت بین آن حرکات و حرکات جدیدی که از انجام آنها می ترسیم این است که فراموش کرده ایم در زمان امتحان حرکات قبلی چقدر نامطمئن بودیم و سرشار از شک بودیم.
حقیقت این است که چیزی به نام رشد بدون ریسک در شمشیربازی وجود ندارد. هر تکنیک جدید، هر تغییر تاکتیکی، هر انطباق نو در بازی ما با احتمال شکست همراه است. و بله، گاهی اوقات آن یک شکست آشکار خواهد بود. گاهی اوقات در برابر حریفی خواهد بود که ما"به طور یقین" باید او را شکست بدهیم. گاهی اوقات باعث می شود که ما احساس شایستگی هم نکنیم.
اما حقیقت دیگری هم وجود دارد: آن لحظات آسیب پذیر ی، به همان اندازه که ناراحت کننده هستند، لحظات انتخابی نیز هستند. ما می توانیم از آنها استفاده کنیم تا ترس ما را افزایش دهند ، و ما را به برگشت به حاشیة امن و محدودة آسایش قبلی خود وادار کنند. یا می توانیم آنها را آن طور که واقعاً هستند ببینیم - شواهدی مبنی بر اینکه ما در حال پیشروی از مرزهای قبلی مان هستیم، در حال رشد و یادگیری هستیم، و به عنوان یک شمشیرباز در حال تکامل هستیم.
یک مسابقة منطقه ای یک مسابقة سرنوشت ساز و حیاتی نیست، بلکه فرصتی برای تمرین چیزهای جدید است. و مهم تر از امتحان حرکات جدید ، امتحان توانایی مان در کنار گذاشتن منیت خود در خدمت رشدمان می باشد که باید بیازماییم. به یاد داشته باشید که خوب به نظر رسیدن اهمیت کمتر ی نسبت به بهتر شدن دارد. و اینکه شرمندگی موقت ما هزینة ناچیزی برای فرایند بهبود طوالی مدت و رسیدن به تعالی است.
زیرا در پایان روز مسابقه ، خجالت واقعی در این نیست که چیزی جدید را امتحان کنید و شکست بخورید. بلکه در این است که اجازه دهیم ترس از شرمندگی ما را از تبدیل شدن به شمشیربازانی بهتر و عالی تر باز دارد. اینکه در پایان یک فصل متوجه شویم که اساساً همان شمشیربازی هستیم که در ابتدا بودیم، نه به این دلیل که نتوانستیم پیشرفت کنیم، بلکه به این دلیل که از ریسک کردن میترسیدیم، و از واهمة باخت شرم داشتیم.
بنابراین دفعة بعد که در چنین لحظه ای قرار گرفتید – زمانی که می دانید باید یک حرکت جدید خاصی را امتحان کنید، زمانی که یکر فرصت عالی به دست آمده است، زمانی که همه چیز به جز شجاعت شما مهیا شده است – این را به خاطر بسپارید: مسیر تبدیل شدن به شمشیرباز نخبه ای که دوست دارید مستقیماً از این لحظات آسیب پذیر عبور می کند. شما می توانید با امتحان نکردن چیز های جدید از شرمساری ناشی از شکست جلوگیری کنید. اما با انجام این کار، روزی پشیمان خواهید شد که چرا هرگز متوجه نشدید که اگر آنقدر شجاع بودید که برای بهتر شدن ریسک کنید، چه چیزهایی را میتوانستید به دست آورید.
حق انتخاب، مثل همیشه هم در شمشیربازی و هم زندگی، از آن شماست.
با تشکر از سایت دنیای شمشیر و جناب آقای فاریابی.